یه سوال توی ذهنمه بدجور !!!
تصور کنین رفتین آمپول بزنین بعد اون دکتر آمپول رو وارد بدنتون کرده و داره تزریق میکنه که یه دفعه یه عطسه خفن بکنین …
چی میشه اونوخت ؟؟؟
فولادی ترین اراده رو کسی داره که برای حفظ سلامتیش به موقع از پای فیس بوک بلند بشه و بره دسشویی …
این آدم به جایی رسیده که لذتهای دنیا براش تموم شدست !!
از این به بعد میخوام یه دستکش آشپزخونه باد کنم هر شب از زیر لحاف بذارم بیرون تا این پشه ها باهاش مشغول باشن سرویس بشن !!!
کاش وقتی یه چیز جدید به یخچال اضافه میشد واسمون یه نوتیفیکیشن میومد !
میگه آخه اسهال داشتم ، با خودم گفتم اگه اسهالم خوب شه میرم از سعید معذرت خواهی میکنم !!
در دنیا باشید ، ولی با دنیا نباشید
در دنیا زندگی کنید، ولی از دنیا بگذرید . . .
عاقلانه انتخاب کن تا عاشقانه زندگـی کنی
چون اگر عاشقانه انتخاب کنی عاجزانه زندگـی می کنی . . .
هر چیزی که نگهبان آن بیشتر باشد استوار تر گردد
مگر “راز” که نگهدار آن هرچه زیادتر باشد ، آشکار تر . . .
( افلاطون )
هرگز از رودی که خشک شده است به خاطر گذشته اش سپاسگذاری نمیکنند . . .
سزد گر خردمند با بذل مال / کند خویش ممدوح اهل سؤال
بپرهیزد از خوارى خواهش او / کند با قناعت خود آرایش او . . .
“ریشه” گلی است که به شهرت پشت کرده است . . .
جبران خلیل جبران
چو با صدقه منّت گذارى به کَس / تو را این چنین بذل و انفاق بس
گناهش ز اجرش بود بیشتر / مزن بر دل بینوا نیشتر . . .
چو با ابلهان کَس شود همنشین / تو او را به چشم بزرگى مبین
سزد گر شود خوار و درمانده او / ز نزد همه دوستان رانده او . . .
در تله ی تعصبات دیگران گرفتار نشوید که این زندگی کردن با حاصل تفکرات آنهاست
"استیو جابز"
هر کجا هست ، به هر فکر ، به هر کار ، به هر حال
عزیز است خدایا تو نگهدارش باش
فدای عزیزی که آتیش معرفتش ، جنگل بی معرفتها رو خاکستر میکنه !
مرداب از رود پرسید : چه کرده ای که این چنین زلالی ؟
رود گفت : گذشتم !
تنهایی یعنی : ذهنم پر از تو و خالی از دیگران است
اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران است !
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس
مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس
گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام
آنچه میشوید غم از چشمان من ، اشک است و بس
دوست داشتن امروزم ، دنباله ی ستاره ی چشمهایت است
که در آسمان قلبم سالها پیش جا گذاشته بودی !
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن / ابتدای یک پشیمانیست حرفش را نزن
گفته بودی چشم بردارم از چشمان تو / چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن
بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب...
خیلی سخت بود …
با “بغض” نوشتم ولی با “خنده” خواندی …
تازگی ها از خواب که بیدار میشوم ، تازه کابوس هایم آغاز میشود …
دیدی آخر من را لمس کردی ؟
ولی حیف که سنگ قبر من احساس ندارد !
خوش به حال فرهاد که تلخترین خاطره اش شیرین بود !…
دیروز دست هایش میان دست هایم بود
امروز عکسش
و فردا سیگار !
خنده هایم شکلاتی شده اند ولی زیادی خالص …
تلخ تلخ …
اینطور نمیشود
باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد
غرق در فکرت شدن اصلا دست خودم نیست …
گاهی تو …
گاهی یاد تو …
گاهی هم غم تو …
آخر این “تو” کار مرا تمام می کند !
هرچی بیشتر کمتر به عاشقی فکر کنی ، کمتر بیشتر اعصابت میریزه به هم !
تعداد صفحات : 3