به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را
به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را
به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم
که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را
همه اهل بیت عصمت زسرا برون دویدند
ابتا و واعلیا بنمود پر فضا را ...
به شهر کوفه در محراب طاعت / علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر / بخون شد غوطه ور ساقی کوثر . . .
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع) ...
ملائک پر زنان ، بر سر زنان از عرش می آیند
ببین بال ملائک را کز آن شق القمر تر شد
غروبی کرد ماه آن سان که دیگر بر نمی تابد
بیا زهرا ، تلافی کن علی آخر به بستر شد . . .
بی ذکر علی صومعه و دیری نیست
کس را پـی درک ذات او سیری نیست
گویند که از غـیر علـی چشـم بپوش
هـر جـا نگـرم علـی بـود غیـری نیـست . . .
به قلبم سوره کوثر نوشتند
دلم را بنده قنبر نوشتند
به کوی عاشقی،
در لوح سینه
صد و ده مرتبه حیـــدر نوشتند . . .
در برج ولا مهر جهانتاب علی است
در شهر علوم سرمدی ،باب علی است
از اول خلقت جهان تا محشر
مظلوم ترین شهید محراب ،علی است . . .
شمشیر خصم تارک حیدر شکسته است
محراب، همچو لاله در خون نشسته است
فلک نجات و قائمه عرش کردگار
از موج خیز حادثه بى تاب و خسته است . . .